مصاحبه با رضا علیزاده

ساخت وبلاگ
بسمه تعالی

Related image

سه گانه ارباب حلقه ها به اعتقاد بسیاری از منتقدان ادبی یکی از شیواترین و زیباترین فانتزیهای تاریخ است که اگر به خاطر داشته باشید در گذشته، طی یادداشتی به این شاهکار ادبی پرداختم. این سه گانه در ایران اولین بار  توسط انتشارات روزنه به چاپ رسید. از ۱۳۸۲ توسط رضا علیزاده ترجمه و در سال هابیت اثر دیگر این نویسنده، در ایران پنج ترجمه به چاپ رسیده است که بهترین آنها یکی از آثار استاد علیزاده به شمار می آید. حالا با فرارسیدن ، در طی یک ملاقات دوستانه و صمیمی، تلاش کردم تا سوالات متداولی که میان طرفداران تالکین رایج است را از آقای علیزاده بپرسم. پس در ادامه این مصاحبه با ما همراه باشید:  

_ آشنایی شما با داستان ارباب حلقه ها یا به طور کلی تر جهان ادبی تالکین چگونه رقم خورد؟

آَشنایی من با تالکین داستان مفصلی دارد. اگر به طور خلاصه بخواهم آن را تعریف کنم، من یک دوستی داشتم  ، به نام آقای مازیار میر هادی زاده که هیچگاه کتاب از دستش نمی افتاد، و هنگام سفر و هر زمانی که گیر می آورد کتاب میخواند. گذشت تا آخر سر یک روز کتاب ارباب حلقه ها را که به زبان اصلی بود، به من داد تا بخوانم. من هم آن کتاب را مطالعه کردم و خیلی از آن خوشم آمد و ترجمه آن را آغاز کردم. البته ابتدا قرار بود همراه با آقای میر هادی زاده این کتاب را ترجمه کنیم، اما از آنجا که هیچگاه ترجمه های دونفره به جایی نمیرسد، ( با صدای بلند میخندد)، خودم کار ترجمه را به تنهایی آغاز کردم. اما مقدمه را آقای میرهادی زاده برای کتاب نوشتند.

-یعنی کار ترجمه این کتاب ربطی به سه گانه سینمایی جکسون نداشت؟

نه در واقع ارتباطی نداشت. زمانی که ما داشتیم کار ترجمه را به پایان میرساندیم، این سه گانه منتشر شد و در واقع این دو اتفاق، با هم همزمان شدند. یعنی میتوانم بگویم تقریبا یکی دو ماه پس از پخش شدن فیلم، کتاب یاران حلقه با ترجمه من هم منتشر شد.

-یکی از سوالات مشترک میان طرفداران کتاب، این است که چرا شما با وجود اصطلاح متداول ارباب حلقه ها، از ترجمه فرمانروا حلقه ها استفاده کردید؟ 

من قبلا یک مقاله راجع به این موضوع نوشتهام که در آن توضیحات مفصلی راجع به این مسئله دادم. ببینید، ارباب در حقیقت جمع رب است و رب هم در واقع معنای خداوندگار را می دهد و به طور مفرد، کاربرد کمی در  که یک واژه lord زبان فارسی دارد. از طرفی استفاده از ترجمه ارباب، به عنوان یک نوع اسم جمع، به جای واژه مفرد در زبان انگلیسی است، از نظر دستور زبان کار درستی به حساب نمی آید.  بنابراین من فکر کردم که  عبارت فرمانروای حلقه ها به عنوان ترجمه مناسب تر است.
 همه این توضیحات را در همان زمان هم من در مقاله ام ذکر کردم اما زیاد مورد توجه واقع نشد برای اینکه همه آن را با اسم ارباب حلقه ها شناختند و همه مجلات و مطبوعات و ... هم در زمان اکران این فیلم، با عنوان ارباب حلقه ها ازش یاد کردند و ما هم دیگر حریف این جریان نشدیم. به طوری که  هنوز هم همه افراد آن را با این اسم میشناسند و آن اسمی که من برایش در نظر داشتم بلا موضوع شد.

-شما به عنوان یک تالکین شناس، عملکرد پیتر جکسون را در ساخت سه گانه سینمایی ارباب حلقهها چگونه ارزیابی میکنید؟ 

به نظر من جکسون سه گانه سینمایی خوبی را به روی پرده سینما آورد. البته من در ابتدا نسبت به این فیلم موضع گرفته بودم. چون وقتی شما یک داستان را ترجمه میکنید، نسبت به متن آن دقت زیادی به خرج میدهید و دنیایی از داستان در تصورات شما شکل میگیرد که ممکن است با چیزی که در ذهن کارگردان برای ساخت آن فیلم میگذرد، مغایرت داشته باشد. در آن زمان من هم به این خاطر و هم به خاطر تفاوتهایی که میان داستان اصلی و فیلم احساس کردم، این فیلم را نمیپسندیدم. اما با گذشت چند سال و با دیدن دوباره آن به عنوان یک اثر مستقل، پذیرفتم که جکسون فیلم خوبی را ساخته است. به ویژه سه گانه ارباب حلقه ها که خیلی خوب تولید شده بود و شاید فیلم هابیت به اندازه آن با کیفیت ساخته نشده بود.

-شما در ابتدای کتاب یاران حلقه، توضیحات مفصلی راجع به تالکین و نژادهایی که در این داستان خلق کرده بود- مثل الف و دورف و....- داده اید. آیا این کار شما دلیل خاصی داشت؟  

این کار من چند دلیل داشت: اولا در آن زمان هنوز برای ترجمه چنین اثری شک و تردیدهای زیادی وجود داشت. زیرا در آن زمان هنوز در ایران آثار فانتزی چندانی چاپ نشده بودند و نژادهای گوناگون فانتزی چندان شناخته نشده بودند. به همین خاطر برخی از دوستان پیشنهادات عجیبی به من میدادند؛ مثلا میگفتند به جای  اسم الف در متن ترجمه، بگذار پری یا نام ترول را بگذار غول و برای این وازه ها معادل هایی را به من پیشنهاد میدادند که برای مخاطبان ایرانی آشناتر بودند. به همین خاطر من مجبور بودم دلیلی در کتاب ذکر کنم تا مخاطب متوجه بشود چرا من مثلا به جای الف، از لفظ پری استفاده نکردهام و ماهیت این نژاد در اصل چه بوده است. متن تالکین صد البته ویژگیهای خاص خودش را دارد. برای مثال برای جمع بستن بسیاری از واژه های انگلیسی، او از قاعده این زبان پیروی نمیکند و سبک منحصر به فرد خودش را در داستان ارائه میکند. و همین کار ترجمه را سخت تر میکند. البته من برای توضیحاتی که در ابتدای کتاب یاران حلقه درباره الفها، دورفها و.... ذکر کردم، از دایرهالمعارف بریتانیکا و.. استفاده کردم و با تعاریف خود تالکین در داستان مغایرت دارند. اما من این کار را انجام دادم تا خواننده توجیه شود وقتی من این اصطلاحات را ترجمه نکرده ام، این نژادها دقیقا چه چیزی هستند و او دقیقا با چه موجودی سر وکار دارد.

-حالا به نظر شخص شما، تعاریف تالکین از نژادهای فانتزی جامع تر هستند یا همان تعاریفی که در افسانه های محلی وجود دارد؟

  به طور قطع میتوان گفت به خاطر خلاقیت و تخیلی که خود تالکین به خرج میدهد، تعریف او از این نژادها درست تر از تعاریف خام افسانههای اروپایی است و مرجعیت بیشتری دارد و صد البته، تنها چیزی که ما را از حیوانات و سایر موجودات زنده به عنوان انسان متمایز میکند، همین قدرت خیال پردازی و تخیلی است که خداوند آن را به ما داده است و باعث میشود بر خلاف سایر موجودات، گامهایی فراتر از غرایز خود برداریم و خودمان را در مقیاسهای بزرگتری تعریف کنیم. و این قدرت خیال ما است که باعث میشود شخصیتهایی که ما در ذهنمان آنها را پرورش میدهیم، ما به ازای حقیقی در دنیای واقعی پیدا کنند. برای مثال شما وقتی درباره راسکول نیکوف یا هملت صحبت میکنید، این کاراکترها برای شما کاملا واقعی به نطر میرسد و حتی اهمیت آنها نزد  شما از بسیاری از افراد واقعی، بیشتر است و این به خاطر خلاقیت نویسندگان آنها، یعنی داستایفسکی و شکسپیر میباشد. الان اگر شما دیکشنری آکسفورد را بردارید و در آن به دنبال واژه هابیت بگردید، میبیند که چنین لغتی در آن تعریف شده است و جلوی آن نوشته شده است: نام موجوداتی در آثار تالکین. این نشان میدهد که داستانهای او، حالا تبدیل به جزئی از زبان انگلیسی شده است و همه اینها به خاطر خلاقیت و قدرت ذهنی تالکین است. 

با همه این ویژگیهای متن تالکین برخی از کارشناسان معتقد هستند که شخصیت پردازی قابل پیش بینی و یا اصطلاحاّ  کاراکترهای صفرویکی از ضعفهای داستان او به حساب میآید. نظر شما در این باره چیست؟

  خب وقتی شما دارید داستان تقابل خیر و شر را تعریف میکنید، دیگر نمیتوانید خیلی خوب به ابعاد روانشناسانه و ظرافت کاراکترها بپردازید. هر چند که چنین چیزی، تا حدودی در داستانهای تالکین هم وجود دارد اما به طور کلی، این ژانر از نوشتار ایجاب میکند که شما نتوانید به صورت عمیق، شخصیتهای داستان را تعریف کنید. به طور کلی در این داستانها، صرفا کنش کاراکترها است که واشکافی میشود. گاهی اوقات دیده میشود که نوشته های تالکین را با کتاب نغمه آتش و یخ مارتین مقایسه میکنند که خب این کار غلط است. زیرا دنیایی که تالکین ساخته است ، یک دنیای آرمانی است که در آن ما شاهد نبرد سنتی خیر و شر با یکدیگر هستیم. اما داستان مارتین گونه ی متفاوتی از ژانر فانتزی است که پتانسیلهای زیادی برای یک شخصیت پردازی پیچیده دارد. به همین خاطر، نمیتوان گفت که این مسئله، ضعف قلم تالکین است.  

-به عنوان سوال آخر، آیا علاقه مندان به آثار فانتزی میتوانند در آنینده نه چندان دور شاهد ترجمه یک اثر ناب دیگر از سوی رضا علیزاده باشند یا خیر؟

من هنوز ترجمه بسیاری از آثار را نیمه کاره رها کردهام که یکی از این آثار، مربوط به تالکین میشود. این اثر همان قصه های ناتمام سرزمین میانه است که قول ترجمه آن را مدتها است به طرفداران تالکین داده ام و در آِینده نه چندان دور ترجمه آن را به پایان خواهم رساند. اما فکر نمیکنم که بتوانم ترجمه یک مجموعه فانتزی جدید را آغاز کنم..

پ.ن1: راسکول نیکوف و هملت، دو کاراکتر خیالی در داستان جنایت و مکافات و نمایشنامه هملت هستند؛ این دو اثر ادبی توسط شکسپیر و داستایفسکی نوشته شده اند.

پ.ن2:این مکالمه به طور خلاصه تر در روزنامه همشهری هفته نامه دوچرخه به چاپ رسیده است

 

نقد و بررسی فیلم در میان ستارگان: یک عاشقانه فضایی...
ما را در سایت نقد و بررسی فیلم در میان ستارگان: یک عاشقانه فضایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cinemangh بازدید : 237 تاريخ : چهارشنبه 8 اسفند 1397 ساعت: 0:59